تاثیر سیاست ( داخلی و خارجی ) بر گردشگری ایران
گردشگری به عنوان صنعتی درآمدزا و پاک با منافع اقتصادی و فرهنگی وسیع در طول چند دهه گذشته مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. به خصوص کشورهایی که دارای جاذبههای متنوع گردشگری هستند، از آن جمله گردشگری غذایی است که یکی از منابع بزرگ ارزآوری و اشتغال آفرینی به شمار میآیند که در دهههای اخیر مورد توجه بسیاری از کشورها از جمله همسایگان ایران قرار گرفته است. غذاهای سنتی هر منطقه نماد خردهفرهنگها و آداب و رسوم مردم بومی آن منطقه است و گردشگری غذا بهعنوان یک زیرمجموعه از گردشگری فرهنگی با هویت و جغرافیا و آداب و رسوم یک ناحیه ارتباط دارد و در واقع غذاهای جذاب و معتبر میتواند گردشگران را به یک مقصد گردشگری مشخص سوق دهد، همانند گردشگرانی که بریانی را تنها در اصفهان تجربه میکنند.از سوی دیگر هزینهای که گردشگران در سفر برای تهیه غذا میپردازند، یکسوم هزینههای کل سفر است که این رقم، درآمد خوبی از حضور گردشگر در یک منطقه برای میزبانان دارد و به بیان دیگر بعد از جاذبهها و زیرساختهای گردشگری انواع غذاهای محلی و بومی هر منطقه میتواند به گردشگری منطقه رونق بدهد.در ایران با وجود پتانسیلهای بی نظیر در این بخش، اما تازیانههای سیاست بخش ورود Food Tourism را نحیف نگه داشته و آنگونه که باید از این ظرفیت بالقوه استفاده نشده است. در سالهای اخیر هم که به لطف برجام گشایش بزرگی در ورود گردشگران به ایران فراهم شد، باز دیری نپایید تا دگربار با بروز اختلاف سیاسی بین دولتمردان ایران با غرب موج ورود توریستها را به شدت کاهش داد که خسارت کلانی متوجه کشورمان کرد. با خروج آمریکا از برجام و برچیده شدن اندک ساز وکارهایی هم که برای این صنعت در پی برجام صورت گرفته بود ،افت فعالیت در صنعت شروع شد. علت اینکه ایران نمیتواند به گردشگری انبوه برسد “گره سیاسی” است. الان هم که ویروس کرونا و تبلیغات منفی در باب گردشگری ایران و ... بنابراین گره سیاسی معضل صنعت گردشگری است. با توجه به اینکه در کشورمان مدیریت دولتی در مقوله گردشگری مبتنی بر افزایش بهروری نیست، عملکرد بسیار ضعیف است، در حال حاضر حوزههای مختلف گردشگری در ایران بسیار برهم ریخته و آسیب شدیدی دیده است. گردشگری اصولا به چند عامل مهم در کشور ما نیاز دارد که به رونق برسد و به یک عنوان یک قدرت اقتصادی حتی بتواند به جایگزینی برای نفت تبدیل شود.
نخستین مورد از وظایف مهمی است که در این حوزه بر عهده دولت است که نمی توان از آن چشم پوشید ( حداقل در کشور کاملاً با مدیریت دولتی چون ایران )، و آن این است که باید گردشگران را نسبت به ایران آشنا و علاقهمند کند و همچنین باید بازارسازی و تاریخ، فرهنگ، طبیعت و میهماننوازی ایرانیان را در بازارهای هدف معرفی کند.
دومین عامل، ضرورت حضور بخش های خصوصی در بازارهای هدف این صنعت عظیم و پولساز است. اینجاست که باید بازاریابی انجام شود که وظیفه بخش خصوصی است تا بتواند محصول بسترسازی شده را بفروشد.در اینجا ما میگوییم که بخش خصوصی باید وارد شود تا علاقمندان را جذب کند و به ایران بیاورد. اینها هم از طریق ورکشاپ، سمینارها و کنفرانسها و… میتواند انجام شود.
نکته بعدی پس از فراهم شدن این زمینهها به حرکت سوم که همانا حفظ بازار و بازارداری است، نیاز داریم. یعنی علاقمندان و گردشگران وقتی به ایران آمدند باید با زیرساخت قوی مواجه شوند یعنی جاده، حمل و نقل، مراکز اقامتی، هتلها و تربیت راهنمایان آموزش دیده و ...اگر این موارد ایجاد شوند ( تازه اگر ایجاد شوند ) میتواند گردشگری کشور را تقویت و بیشترین اشتغال را ایجاد کند و حتی این ظرفیت را دارد که جایگزین درآمد نفتی شود. تأثیری که گردشگری در رونق اقتصاد دارد در هیچ بخش دیگری وجود ندارد حتی در درآمدهای منتصب به نفت . حالا شما بفرمایید آیا زیرساختهایمان آماده است؟
در میان کسب و کارهای مختلف در جهان عادلانهترین درآمد در جامعه، درآمدی است که از صنعت گردشگری به دست می آید، چرا که همه و همه از این صنعت بهرهمند میشوند، حمل و نقل، هتل ها، متل ها، مسافرخانه ها، کافه و رستوران ها، بوم گردی ها، راهنمایان تور و ... به درآمدزایی میافتند.
فقدان همین زیرساخت ها است که نمی گذارد در ایران این صنعت شکل استاندارد بگیرد با نگاهی به چند کشور در چهار دهه پیش که از ما بسیار عقب تر بودند در این مقوله همانند مالزی، ترکیه، سنگاپور، امارات، قطر، عمان و ... در می یابیم فقط به لطف امکانات و زیرساختهای قوی است که توانسته اند این انبوه گردشگران را جذب کنند شاید برخی از دوستان بفرمایند که ما جنگ و تحریم را پشت سر گذاشتیم و ... و من می گویم که به ژاپن، آلمان، لهستان، فرانسه، ویتنام و دیگر کشورهای درگیر جنگ و تحریم هم نگاهی کنید که در کجا ایستاده اند، دو شهر هیروشیما و ناکازاکی بر اثر بمب اتمی چیزی جز تلی از خاک باقی نماند که هنوز هم از تأثیراتش زجر می کشند و حتی چندین سال تحریم بودند اما دولتمردانشان چگونه این تهدید را به فرصت تبدیل کردند؟؟؟ مطالعه کنید خودتان درخواهید یافت.
تبلیغات گردشگری ایران در جهان در حد صفر است، اما ایران یک کالا و جنس مرغوب است که معرفی آن به جهانیان فقط به عزم دولت و فرصتدادن به بخش خصوصی بستگی دارد، فکر و دانش و قدرت بخش خصوصی ایران از دیگر کشورها بسیار بسیار بیشتر است و میبینید که به رغم تنگنای سیاسی قبل از پاندمی کرونا چطور میلیونها گردشگر را به ایران آوردند که همه اینها در سایه تلاش بخش خصوصی صورت گرفت، گردشگری را در ایران با کمترین سرمایهگذاری و در کمترین زمان می توانیم انجام بدهیم و از ظرفیت عظیم کشورمان برای ارزآوری و اشتغال استفاده کنیم با نگاهی مدیریتی کلان و مثبت.